روی سیم گیتار زندگی می کنم .. می لرزم .. اوج می گیرم .. فریاد می کنم .. پر و خالی میشم .. به ارگاسم بی همتایی می رسم .. بالاترین ارگاسم رو در موسیقی دیدم .. من با Porcupine Tree ارگاسم رو در موسیقی دیدم و شناختم و تجربه کردم .. شاید همه حسی رو .. این یک بلوغ و تکامله .. یک جهشه .. توهمات و تصاویر خلق شده با موسیقیش اکثراً کیهانیه !! کاش تصویر سازی بلد بودم .. کارهای ماندگار قابل توجهی میشد .. یکبار که چشمهام بسته بود و هایپر بودم - مثل همه ی لحظات خلق این هایپریکها - به طور بی سابقه ای تصاویر و رنگ ها رو روی پلک چشمان بسته ام و گاه در فضای پشت سرم احساس می کردم و می دیدم .. تصاویر ناگهان کهکشانی شد و وارد فضای ابر و هاله ی گازها و ستاره ها شد .. کهکشان راه شیری رو می دیدم و سیاره های در حال چرخش با اون نور مبهم خیره کننده .. کمی گذشت و ناگهان سیاره ها بال در آوردند و حرکتشون در هم رفت و تا به خودم اومدم با یک کهکشان پر از پروانه روبرو بودم !! حیف که این زیبایی از مرز کلام گذشته و سرعت و توان کلمه ها بهش نمیرسه !
۱۹ دیماه ۸۷